به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: دیویدای سنگر و استیون ارلانگر دو تحلیلگر ارشد امور خاورمیانه، در تحلیلی که از سوی نیویورکتایمز منتشر شده، نوشتند: حمله حماس به اسرائیل، تصورات و معادلات متعدی را که در ذهن مقامات آمریکایی بود، تغییر داد. بایدن و دستیاران امنیت ملی او چند ماه قبل بر این باور بودند که احتمال درگیری با ایران و نیروهای نیابتیاش به خوبی مهار شده است. تهران و واشنگتن پس از مذاکرات انجام شده، به توافقی دست یافته بودند که به آزادی ۵ آمریکایی زندانی در ازای ۶میلیارد دلار درآمدهای بلوکهشده ایران و تعدادی از زندانیان ایرانی انجامید. شبهنظامیانی که تهران از آنها در منطقه حمایت میکند، نسبتا آرام و ساکت به نظر میرسیدند. ایران حتی غنیسازی اورانیوم در سایتهای هستهای زیرزمینیاش را کند کرده بود.
اما حمله حماس در ۷ اکتبر و پاسخ اسرائیل، همه اینها را تغییر داد. اکنون مقامات آمریکایی و اسرائیلی و کشورهایی که برای حفظ جریان تجارت در دریای سرخ تلاش میکنند، با ایران تازه تهاجمی مقابله میکنند. پس از انجام حملات متعدد، از لبنان گرفته تا دریای سرخ و عراق، گروههای نیابتی دوبار در هفته گذشته با نیروهای آمریکایی درگیر شدهاند. در همین حال، برنامه هستهای ایران روی دور تند قرار گرفته است است.
مقامات اطلاعاتی آمریکا و اروپا میگویند که آنها معتقد نیستند که ایرانیها خواهان درگیری مستقیم با ایالات متحده یا اسرائیل هستند. اما به نظر میرسد که ایرانیها بیش از حد مایل به نشان دادن توانمندیهای خود هستند که حملات را امکانپذیر کنند و هدف قرار دادن پایگاهها و کشتیهای آمریکایی حامل کالا و سوخت را هماهنگ کنند.
افزایش چشمگیر دامنه کمکهای ایران به روسیه به پیچیدگی این مشکلات میافزاید. آنچه با ارسال قطرهای پهپادهای شاهد به روسیه برای استفاده علیه اوکراین آغاز شد، به سیل تبدیل شد. این بازتابی از پویایی قدرت به شدت تغییریافته است. ایران خود را منزوی نمیبیند. این کشور در ائتلاف با مسکو و چین، دو عضو شورای امنیت قرار دارد که در گذشته از واشنگتن در تلاش برای محدود کردن برنامه هستهای ایران حمایت میکردند. برجام پنج سال پیش توسط ترامپ به پایان رسید. ایران دو ابرقدرت را نهتنها به عنوان متحد، بلکه به عنوان مشتریانی که تحریمها را شکست میدهند، در کنار خود دارد.
صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتمهاوس گفت: «من ایران را در موقعیت خوبی میبینم که آمریکا و منافع آن را در خاورمیانه مات کرده است. ایران در تمام مرزها فعال است، در برابر هر نوع تغییری مقاومت میکند و در عین حال در سطوح بسیار هشداردهنده، اورانیوم را غنی میکند.»
بایدن با هدف احیای توافق هستهای ایران ۲۰۱۵ که ترامپ سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، روی کار آمد. با مذاکراتی که انجام شد، ایران ملزم میشد که سوخت هستهای تازه تولید شده خود را مانند سال ۲۰۱۵ به خارج از کشور ارسال کند اما تلاشها به شکست انجامید. یکسال بعد، ایران برنامه هستهای خود را تسریع کرد و برای اولینبار اورانیوم را با خلوص ۶۰درصد غنیسازی کرد. این اقدام حسابشدهای بود. با این حال، در تابستان ۲۰۲۳، برت مک گورک، هماهنگکننده خاورمیانهای بایدن، بیسروصدا دو توافق جداگانه را با ایران منعقد کرد. اولی، مبادله پنج زندانی آمریکایی در ازای چند ایرانی زندانی و انتقال ۶میلیارد دلار دارایی ایران از کرهجنوبی به حسابی در قطر بود. توافق دوم نانوشته بود. بر اساس آن ایران غنیسازی را محدود و نیروهای نیابتی را کنترل میکرد تا بتوان در مورد یک توافق گستردهتر گفتوگو کرد. برای چند ماه به نظر میرسید که این توافق کار میکند.
مقامات اطلاعاتی آمریکا میگویند که ایران حمله حماس به اسرائیل را تحریک نکرده و احتمالا حتی در مورد آن چیزی به او گفته نشده است. اما به محض شروع جنگ علیه حماس، نیروهای نیابتی ایران وارد حمله شدند. حزبالله لبنان، تعداد زیادی راکت به سمت یک پایگاه نظامی اسرائیل شلیک کرد که آن را «واکنش اولیه» به ترور یکی از رهبران ارشد حماس در لبنان خواند. برخی در دولت اسرائیل، مانند وزیر جنگ، هشدار دادهاند که اتفاقات در مورد حماس نباید با حزبالله تکرار شود. تصور میشود که حزبالله ۱۵۰هزار موشک را به سمت اسرائیل هدف گرفته و برخی از نیروهایش را برای تهاجم آموزش داده است. حزبالله یک عامل بازدارنده در برابر هرگونه حمله بزرگ اسرائیل به ایران است، با توجه به تلفاتی که هزاران موشک آن میتواند به اسرائیل وارد کند. نیروهای نیابتی ایران در عراق و سوریه بیش از ۱۰۰ حمله به آمریکاییها انجام دادهاند.
قسمتی دیگر درگیری با فوریترین تأثیر جهانی، در دریای سرخ متمرکز شده، که ارتش یمن، کشتیهای اسرائیلی را هدف قرار میدهد. مرسک، یکی از بزرگترین کشتیهای حملونقل جهان، تمام ترانزیتها از طریق دریای سرخ را به حالت تعلیق درآورده است. آمریکا ماتریس بازدارندگی ایجاد کرده، اما حضور این ناوها و نیروهایش، آمریکا را بیشتر در معرض دید قرار میدهد و میتواند محرکی برای تشدید تنش باشد.